نیروانانیروانا، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 28 روز سن داره
سانیارسانیار، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 20 روز سن داره
زندگی مشترکمانزندگی مشترکمان، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره

نیروانا و سانیار فرشته های زمینی من...

اولین کوتاهی موی نیروانا عروسکم

سلام عروسک نازم.با اجازتون من و پدر موی شمارو از ته زدیم با ماشین .گفتیم 1 بار اینکارو بکنیم آخه ملوسکم بغلای موهات هنوز موهای نوزادیت بود که رشد نمی کرد و کم بود و ما باید موهات و از ته می زدیم.عروسک نازنم با وجود اینکه موهای نازت و زدیم زیبا ترینی.راستی موهای نرم و نازتم نگه داشتیم با پدر از بس که تو واسه ما عزیزی. نیروانای مامان از این روزات بگم که عاشق پارکی و عاشق نی نی هایی که میان پارک.تازه دختر زرنگم یاد گرفته خودش از سرسره بیاد پایین جالب اینجاست که دختر شجام اصلا نمی ترسه از هیچ چیز حتی از تاریکی و من از این بابت خیلی خوشحالم. عزیز دلم الان که برات می نویسم هفته 34 بارداریم تموم شده و روزها برام خ...
25 فروردين 1393

دندون بالا در اومد

سلام دختر نازم.عزیز دلم که این روزا بخاطر امتحاناتم نمی تونم زیاد بهت برسم.عروسک مامان روز به روز داری بزرگتر می شی و کارای جدید یاد می گیری.الان که تو ماه 11 هستی همه کارات جلوتر از سنت و من همیشه بهت افتخار می کنم.تو این ماه دیگه کاملا راه میری و حتی الن داری تمرین می کنی برای دویدن.بازی جدید یاد گرفتی اینکه مدام فرار می کنی از دستمون و می خوای ما هم بیام دنبالت و بگیریمت و شما هم ریسه بری از خنده.لجبازی و زور گفتنم یاد گرفتی وقتی می خوای بغلت کنیم مدام پاهات و می کوبی به پاهای ما و وقتی چیزی و می خوای دستو پات و به معنای اعتراض می کوبی زمین.این روزا عاشق موبایل شدی و موبایل که ببینی بی خیال نمی شی.راستی عاشق سر خوردن رو سرامیک هم هستی.از...
18 فروردين 1393

13 ماهگی عروسکم

سلام عروسک من اول از همه 13 ماهگیت مبارک . دختر عزیزم ببخش که مامان وقت نکرد زودتر بیاد و این پست و برات بزاره.تا همین امروز درگیر تحقیق های دانشگاهم بودم . عروسک مامان دوست دارم اول از تولدت بگم که خودت مجلس و تو دستت گرفته بودی و نیم ساعت خودت تنهایی رقصیدی طوری که مهمونات همه تعجب کرده بودن.عزیز دلم اصلا خجالتی نیستی و خیلی اجتماعی هستی و سریع با همه اخت می شی.عروسکم روز تولدت با نگاه کردن بهت همش بغض داشتم و باورم نمی شد که این دختر کوچولو که می رقصه دختر من که یک ساله شده .عزیز دلم خدا رو شاکرم که تو فرشته ناز و سالم و به من داد و با اومدن تو من مادر شدم.عزیزم امیدوارم هر سال تاریخ تولدت یعنی 17 اسفند کنار هم باشیم و سال ها...
18 فروردين 1393

روزهای سخت

سلام عروسک نازم.دختر عزیزم نتونستم بیام برات پست جدید از تولدت و اتاق تو و سانیار بزارم و از کارای نازت.گربه ی مامان وارد سال 93 شدیم و  روزهای تعطیلی فروردین انقد سرمون شلوغ که وقتی برامون نمیمونه.عزیز دلم الان من 32 هفتمه و چیزی به دیدار ما با سانیار نمونده.ولی دخترم اصلا حالم خوب نیست این روزهای آخر بارداری فشار زیادی به بدنم میاد.هفته دیگه سونو میرم و با کلی عکس و خبر برات میام و یه پست جدید میزارم.دوست دارم نفس مامان   ...
10 فروردين 1393
1